هستی، همه آن چیزی است که وجود دارد و آدمیان ذره بسیار کوچکی از آن بوده و باز در آن آمیخته می گردند. فیلسوف اُرُد بزرگ
میدان دید ما از گیتی و جهانی که در آن زندگی می کنیم، با همه فراخنایی خود، می تواند به اندازه شبنمی کوچک باشد از جهانی بسیار بسیار بزرگتر... براستی گیتی بی آغاز و بی پایان است. فیلسوف اُرُد بزرگ
شناخت درست فراخنای بیکران گیتی، آدمهای خشن را هم، آرام و نرم خو خواهد نمود. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی، آوای پیوسته دگرگونی است. فیلسوف اُرُد بزرگ
سامانه گیتی، با آنکه یکنواخت پنداشته می شود، ولی رو به پویش و پیشرفت است. گردش آرام هستی، نباید ما را فریب دهد، ما بخشی از یک دگرگونی بزرگ، در آن هستیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی ناز ما را نمی کشد، جهان با ما و یا بی ما، در حال دگرگونی است. پس باید استوار بود و همزیستی پیشه کرد. فیلسوف اُرُد بزرگ
با سرشت گیتی که همان دگرگونی ست همراه باشیم. شادی و غم، زایش و مرگ، همه و همه بخشی از این تغییر پیوسته و غیر قابل اجتناب هستند. فیلسوف اُرُد بزرگ
خواست واپسین همه موجودات هستی، شناور شدن در بسامدها و امواج گیتی است. فیلسوف اُرُد بزرگ
ایستایی وجود ندارد، هر چه هست، جوشش است و جاری بودن. فیلسوف اُرُد بزرگ
نرمش و سازگاری با گیتی، ما را آرام خواهد ساخت. چرا که راهی سوای نرمش و بازی با هستی نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
مهر به گیتی، نشان آگاهی آدمی بر هستی خود، در این جهان بیکران است. فیلسوف اُرُد بزرگ
ما بخشی از سرشاخه های گیتی هستیم، آمده ایم تا شکوفا شویم و سرشاخه ای زیباتر را به جهان هدیه دهیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
مهر به گیتی برای ما، همچون رابطه گل و گلستان است. براستی هیچ گلی در پی نابودی گلستان نیست. گلستان هم به زیبایی گل مفتخر است. ما آدمیان نباید از یاد ببریم که گیتی همان گلستان وجود ما است، پس با مهرورزی، زیبایی آن را دو چندان کنیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی را نمی توان پهنه مطلق شادی و یا غم دانست، هر لحظه می تواند به گونه ای باشد. آدم آگاه مهیای رویدادهای پیش آمده است. فیلسوف اُرُد بزرگ
براستی اگر آدمیان می دانستند در این آبی بیکران گیتی، چقدر کوچک و تنها و آسیب پذیر هستند، یک آن هم، یکدیگر را تنها نمی گذاشتند و یار و غمخوار هم بودند. فیلسوف اُرُد بزرگ
مهر به گیتی، را به فرزندان خویش بیاموزیم، مهر به جهانی که قرار است در آن شکوفا شویم. فیلسوف اُرُد بزرگ
شباهنگام به آسمان پر ستاره بنگریم و از خود بپرسیم ما در کجای این چشم انداز بی پایان ایستاده ایم؟ آیا ما فرصت این را خواهیم داشت که در زمان محدودی که در اختیار داریم از خود نقشی ماندگار بر این پهنه بی پایان بر جای بگذاریم؟. فیلسوف اُرُد بزرگ
پیرامون زمان
زمان مهمترین داشته است. اگر آدمی این مهم را براستی بفهمد، تمام توان خویش را صرف بهره بردن از هر لحظه بی بازگشت آن خواهد نمود. فیلسوف اُرُد بزرگ
هیچ آموزگاری، سختگیرتر و راستگوتر از زمان نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
آدمیان، فرزند تاریخ و زمانه خود هستند. فیلسوف اُرُد بزرگ
باید به پیشرو بودن بالید نه به گذشته دور. فیلسوف اُرُد بزرگ
هر آن، می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد، پس هیچگاه، پایانی پیش روی ما نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
ستایش، هنگام نو رُستن و رویش را. فیلسوف اُرُد بزرگ
آغازها را باید جشن گرفت، چرا که شیره جهان در بالندگی و زایندگیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
زمان کیمیاست، آن را صرف پاسخ به دروغ پردازی زشت سیرتان نکنید. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی به سوی آینده پیش می تازد، از آنانی که مدام در گذشته شنا می کنند، بگریزید. فیلسوف اُرُد بزرگ
به سوی جهان دانایی پیش می رویم، دانایی به مرور بر همه چیز فرمانروایی خواهد کرد. فیلسوف اُرُد بزرگ
محدودیت زمان در زندگی، حامل پیامی است. این پیام به ما می گوید: زندگی یک فرصت محدود است برای مهر ورزیدن و انسانیت، خارج از آن، مکیدن نیستی است و تاریکی. فیلسوف اُرُد بزرگ
واقعا قشنگ بود، بنظرم انسانیت خودش یه دین به حساب میاد :))
مرسی از نظر قشنگتون